خودکشی، عمل کشتن عمدی خود میباشد. این عمل با آسیب زدن به خود متفاوت است. آسیب زدن به خود لزوماً به قصد مردن انجام نمیشود؛ اگرچه کسانی که به خود صدمه میزنند، خطر بالایی جهت اقدام به خودکشی دارند.خوشبختانه بیشتر افرادی که افکار خودکشی دارند دست به این کار نمیزنند. فکر به خودکشی ترسناک و ناخوشایند است. افراد وقتی که در حالت معمول و همیشگی خود از لحاظ ذهنی نیستند، افکار خودکشی را تجربه میکنند. این امر میتواند به دلیل بیماریهایی مانند افسردگی و یا به دلیل اتفاقات استرسزای زندگی باشد. به همین دلیل میتوان گفت این افکار معمولاً زودگذر و قابل درمان هستند. راههای فراوانی برای کنترل افکار خودکشی و جلوگیری از پیش آمدن حادثهای غمانگیز وجود دارد.
چه عواملی خطر خودکشی را افزایش می دهند؟
بیماری هایی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنیا، برخی از اختلالات شخصیت، وابستگی به الکل یا مواد مخدر، یا داشتن درد زیاد به خاطر بیماری جسمی مانند سرطان و برخی عوامل دیگر ممکن است خطر خودکشی را افزایش دهند.
چرا افراد افکار خودکشی دارند؟
افرادی که در حالت عادی و همیشگی نیستند مثلاً افراد افسرده و یا تحت تأثیر مواد، یا افرادی که احساس ناامیدی نسبت به تحمل درد و یا مشکلات زندگیشان دارند، ممکن است تمایل به خودکشی، پیدا کنند. معمولاً این احساسات و افکار قابل درمان هستند و یا با گذشت زمان تغییر می کنند.افراد با افکار خودکشی اغلب فکر میکنند دیگران بدون آنها راحت تر هستند. اما حقیقت این است که خودکشی باعث ایجاد احساس گناه در بازماندگان می شود. افراد خانواده، دوستان و متخصصان سلامت روان از خود سؤال میکنند که چه کار دیگری برای کمک به فردی که خودکشی کرده میتوانستند انجام دهند و آرزو میکنند کاش فردی که خود را کشته است، احساساتش را با آنها در میان گذاشته بود.
افکار و باورهای نادرستی درباره ی خودکشی وجود دارد که به ذکر چند نمونه ی رایج آنها می پردازیم:
1- کسانی که راجع به خودکشی و قصدشان برای خودکشی صحبت می کنند، واقعاً به خود آسیبی نخواهند زد و فقط قصد جلب توجه دارند.
این فکر غلط است؛ بسیاری از کسانی که در اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند، احساسات، افکار و نقشه های خودکشی خود را قبل از مرگ، با دیگران در میان گذاشته اند. هرگونه تهدید مبنی بر آسیب رساندن به خود باید کاملاً جدی تلقی شود.
2- اینکه خودکشی همیشه تکانشی و ناگهانی اتفاق می افتد و بدون هیچ هشدار قبلی روی می دهد، تصوری غلط است.
اگرچه ممکن است برخی از مرگ های ناشی از این اقدام، ناگهانی روی دهد، ولی معمولاً خودکشی با زمینه فکری قبلی صورت می گیرد. بسیاری از افرادی که خودکشی می کنند، قبلاً نشانه هایی کلامی یا رفتاری که نشان دهنده نیت و افکار خودکشی است، نشان داده اند. (مثل حلالیت طلبیدن و ذکر آخرین خداحافظی، دچار پوچی فلسفی شدن، منزوی شدن، نوشتن وصیت نامه و …).
3- اینکه فردی که از خودکشی نجات پیدا کرده، بهبود یافته و خطر خودکشی رفع شده است، تفکری غلط است.
در واقع یکی از زمان های پر خطر، بلافاصله بعد از بحران یا در زمانی است که فرد به علّت اقدام به خودکشی در بیمارستان بستری است. همچنین یک هفته بعد از مرخص شدن از بیمارستان نیز از مواقعی است که فرد بسیار آسیب پذیر است.
4- این موضوع که خودکشی برای بقیه است نه برای ما، تصوری غلط است. این عمل ممکن است برای همه ی آدمها در هر خانواده یا نظام اجتماعی رخ دهد.
5- اگر فردی یک بار سعی کرد خود را بکشد، دیگر هیچ گاه این کار را نخواهد کرد، نیز نتیجه گیری غلطی است.
در واقع سابقه اقدام قبلی، یکی از مواردی است که ممکن است خودکشی مجدد را افزایش بدهد.
6- کودکان هیچ گاه اقدام به خودکشی نمی کنند، چون متوجه مفهوم مرگ نمی شوند یا آنقدر رشد نکرده اند که درگیر این عمل شوند.
این توجیه نیز غلط است. اگرچه این اقدام در کودکان نادر است، امّا کودکان نیز اقدام به خودکشی می کنند، هر تظاهری از افکار یا رفتار خودکشی در هر سنی باید جدی گرفته شود.
اگر افکار خودکشی دارم چه کاری میتوانم انجام دهم؟
اگر افکاری در مورد خودکشی دارید، احساس تنهایی میکنید، و یا حس میکنید که هیچ کس نمیتواند به شما کمک کند، و یا این که کسی به شما اهمیت نمیدهد، باید بدانید که بیشتر این افکار موقتی هستند، بهتر میشوند و یا درمان میشوند. متخصصان سلامت، سازمان های خیریه، خانواده و دوستانتان به شما کمک خواهند کرد از عهده احساسات خود برآیید و به شما در پیدا کردن راهکارهایی برای زندگی کمک میکنند.
موارد زیر کارهایی است که به شما در طول این زمان دشوار کمک میکند:
1- با افراد قابل اعتماد صحبت کنید.
گاهی اوقات فقط ابراز احساسات و افکارتان کمک کننده است. به یاد داشته باشید شما ممکن است در وضعیت ذهنی همیشگی خود نباشید. بنابراین برخی احساسات میتوانند گیج کننده باشند، و صحبت در مورد آنها با شخص دیگری ممکن است به شما کمک کند امور را طور دیگری ببینید. کسانی که ممکن است با گوش کردن، به شما کمک کنند، عبارتاند از:دوستان نزدیک، والدین و اعضای خانواده، پزشکان خانواده، مراکز مشاوره تلفنی شامل خطوط صدای مشاور سازمان بهزیستی، متخصصان سلامت روان شامل روانپزشک، مشاور و روانشناس بالینی و سلامت (مرکز مشاوره آواآماده خدمات رسانی به شما عزیزان می باشد.)
2- به پزشک خود مراجعه کنید.
برای اینکه از عهده احساسات خودکشی خود بر آیید، مراجعه به پزشک خانواده یا پزشک عمومی نزدیک محل زندگی یا مرکز بهداشتی- درمانی روستایی یا شهری میتواند شروع خوبی باشد. او قادر خواهند بود دریابد که آیا نشانهای از افسردگی، و یا دیگر اختلالات روانی که در بالا ذکر شد دارید یا خیر. به یاد داشته باشید که بیشتر (ولی نه همه) افراد با افکار خودکشی مبتلا به یکی از این بیماریها میباشند. بسیاری از این بیماریها با موفقیت درمان میشود. برای مثال، اگر افسردگی دارید، درمان افسردگی ممکن است احساس شما را تغییر دهد. بعد از درمان، افکار خودکشیتان سرکوب خواهد شد.
3- خدمات بیمارستان
پزشکتان ممکن است شما را به سمت متخصصان سلامت روان مانند روان پزشک، روان شناس و مشاور و… .راهنمایی کند.در موارد بحرانی میتوانید به قسمت اورژانس بیمارستانهای عمومی یا روان پزشکی مراجعه کنید. پزشک با شما صحبت کرده و به افکار و احساسات خودکشی شما رسیدگی میکند. بستری شدن در بیمارستان ناخوشایند است ولی بعضی اوقات در مواقع حاد توصیه میشود.
نکته 1:
وقتی احساس خوبی ندارید از مصرف نوشیدنیهای الکلی و سایر مواد روانگردان پرهیز کنید چرا که حالتان را بدتر میکند و منجر به عکس العمل های ناخواسته با عوارض جبران ناپذیرخواهد شد.
نکته 2:
اگر داروی بیش ازحد مصرف کردهاید و یا به صورت جدی به خود صدمه زدهاید به دنبال کمک فوری باشید و با شماره اورژانس ۱۱۵ تماس بگیرید یا به اورژانس بیمارستان بروید. به یاد داشته یاشید دلایلی که افراد به خاطر آنها میخواهند خود را بکشند موقتی اند. مشکلات، قابل حل هستند.
در مورد شخص دیگری که افکار خودکشی دارد، نگران هستم. برای کمک چه کاری میتوانم انجام دهم؟
اگر نگران دوست، همسر و یا خویشاوندان خود که افکار خودکشی دارند، هستید، می توانید کارهای زیادی برای کمک به آنها انجام دهید. کسانی که به فکر پایان دادن به زندگی خود هستند، بسیارناامیدند. بنابراین نشان دادن اینکه کسی به آنها اهمیت میدهد، بسیار مهم است. مهمترین کاری که میتوانید انجام دهید، گوش دادن به آنها و اجازه برون ریزی احساسات و افکارشان است. این کار اغلب بسیار مؤثر است. بعضی اوقات، تنها، داشتن موقعیت صحبت کردن با یک نفر دیگر، مؤثر است.آنها را مجاب کنید از متخصصین حوزه سلامت روان کمک بگیرند بگویید که دراین مسیر همراه شان خواهید بود. به آنها پیشنهاد حمایت کنید و نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید. مرتب به آنها سر بزنید تا نشان دهید واقعاً برای شما اهمیت دارند. سعی کنید افکار و فعالیت آنها را به سوی چیزهایی سوق دهید که برای آنها لذتبخش است و ذهنشان را از احساسات منفی دور نگه دارید.همچنین می توانید آنها را به مراکز حمایتی و درمانی که در بالا ذکر شد، راهنمایی کنید. اگر فکر میکنید ممکن است بیماری جسمی یا روانشناختی داشته باشند، آنها را تشویق کنید به پزشک خود مراجعه کنند. اگر فکر میکنید همراهی شما کمک کننده است، پیشنهاد دهید که با آنها بروید.
بدون دیدگاه